English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (2267 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
Other Matches
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
adjust U مطابق کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن
synchronizes U همزمان کردن
synchronising U همزمان کردن
synchronised U همزمان کردن
synchronize U همزمان کردن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
similiar U مطابق
congurous U مطابق
respondent U مطابق
complied with U مطابق با
secundumn U مطابق
matched U مطابق
after U مطابق
agreeably to U مطابق
complied U مطابق با
within U مطابق
pursuant U مطابق
consilient U مطابق
accordant U مطابق
comply U مطابق با
complying U مطابق با
similar U مطابق
complies U مطابق با
corresponding to U مطابق با
according U مطابق
correspondents U مطابق
incompliance with U مطابق
even with U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
according to U مطابق
respondents U مطابق
confirming U مطابق
correspondent U مطابق
correspounding U مطابق
from U مطابق
correspoundent U مطابق
corresponding U مطابق
in register U مطابق
corresponding to U مطابق
traditionally U مطابق احادیث
trendiest U مطابق آخرین مد
synchronizes U مطابق بودن
trendier U مطابق آخرین مد
fashionably U مطابق معمول
to U برحسب مطابق
geometrically U مطابق هندسه
synchronize U مطابق بودن
physiologically U مطابق فیزیولوژی
synchronising U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
posh U مطابق مد روز
constitutionally U مطابق قانون
correspound U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
pedagogically U مطابق فن تعلیم
conform to U مطابق بودن با
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
astronomically U مطابق هیئت
as usual U مطابق معمول
in accordance with U مطابق موافق
hygienically U مطابق بهداشت
synchronised U مطابق بودن
trendy U مطابق آخرین مد
relevant U وابسته مطابق
after the manner of U بتقلید مطابق
newfashioned U مطابق مد روز
corresponding U مطابق متشابه
corresponds U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
orthodox U مطابق مرسوم
up to date U مطابق روز
synchronises U مطابق بودن
at my request U مطابق با تقاضای من
to correspond to U مطابق بودن
synchrinized U مطابق بودن
homologize U مطابق شدن
testamentary U مطابق با وصیت
corresponded U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
anatomically U مطابق علم تشریح
paralleled U نظیر مطابق بودن با
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
constitutional U مطابق قانون اساسی
metronomic U مطابق میزانه شمار
parallels U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
pedagogically U مطابق علم اموزش
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
parallelled U نظیر مطابق بودن با
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
paralleling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
up-to-date U مطابق اخرین طرز
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
ideals U مطابق نمونه واقعی
musically U مطابق اصول موسیقی
accentually U مطابق تکیه صدا
parallel U نظیر مطابق بودن با
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
ethically U مطابق علم اخلاق
dialectically U مطابق قواعد منطق
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
currency U مطابق روز بودن
currencies U مطابق روز بودن
discretionally U مطابق میل و اختیار
biblical U مطابق کتاب مقدس
reconstructions U نمونه مطابق اصل
true copy U رونوشت مطابق با اصل
quite the thing U مطابق بارسم معمول
meets U مطابق شرایط بودن
reconstruction U نمونه مطابق اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
ideal U مطابق نمونه واقعی
technically U مطابق اصول فنی
meet U مطابق شرایط بودن
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
parallels U همزمان
proportional U همزمان
concurrent U همزمان
paralleled U همزمان
parallelling U همزمان
contemporary U همزمان
parallel U همزمان
paralleling U همزمان
coincidentally U همزمان
simultaneous U همزمان
parallelled U همزمان
isochrone U همزمان
isochronous U همزمان
contemporaries U همزمان
synchronous U همزمان
synchronic U همزمان
simultaneously U همزمان
synchronizer U همزمان گر
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
updated U مطابق روز پیش بردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
update U مطابق روز پیش بردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
model U مطابق مدل معینی در اوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
updates U مطابق روز پیش بردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com